ﺧﺴﺮﻭ ﺷﮑﯿﺒﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ :
.
.
ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﯾﮑﯽ ﻃﻮﺭﯼ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﻭﻧﺘﺖ
ﮐﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻦ ﺧﺎﻣﻮﺷﺖ ﮐﻨﻦ،
ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﯾﮑﯽ ﻃﻮﺭﯼ ﺧﺎﻣﻮﺷﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ
ﮐﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻦ ﺭﻭﺷﻨﺖ ﮐﻨﻦ .
ﺯﻣﺎﻧﻪ ﺍﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺁﻧﻄﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﻮﺩ ﯾﺎ ﺑﺎﯾﺪ
ﺑﺎﺷﺪ ﻧﯿﺴﺖ ....
موافقی؟
هعـــــــــــــــــی خدا
من هرزه نیستم...
اگر گذاشتم پشت شمشادها مرا ببوسی خواستم بدانی!!!
انقدر حس دوست داشتنت قوی بود که من از تمام اعتقاداتم گذشتم،وتو پشت سرم گفتی ...
چقدر هرزه بود،تنش میخارید...!!!
عشق های امروزی ...
مثل دوست داشتن های زمان بچگیمون پاک و خالص باشد ....
ما عــادت کـردیـم وقـتـی تـوی خــونـه فــیـلم مـی بـیـنـیم ،
تمام که شد و بـه تـیتـراژ رسـید
دسـتـگاه رو خـامــوش مــی کـنـیـم...
یـا اگــه تـوی ســیـنما بـاشــیم ســالـن رو تــرک مـی کــنـیم .
مـا تـوی زنــدگـیـمون هـم هـیـچ وقــت کــســانی
کــه زحــمـت هـای اصــلـی رو بــرای مــا می کشن نـمی بـیـنیم ،
ما فـــقـط کــســانـی رو دوســت داریـم بـبـینـیم
کــه بــرامـون نـقـش بــازی مـی کـنن!
تمام که شد و بـه تـیتـراژ رسـید
دسـتـگاه رو خـامــوش مــی کـنـیـم...
یـا اگــه تـوی ســیـنما بـاشــیم ســالـن رو تــرک مـی کــنـیم .
مـا تـوی زنــدگـیـمون هـم هـیـچ وقــت کــســانی
کــه زحــمـت هـای اصــلـی رو بــرای مــا می کشن نـمی بـیـنیم ،
ما فـــقـط کــســانـی رو دوســت داریـم بـبـینـیم
کــه بــرامـون نـقـش بــازی مـی کـنن!
—
دیالوگی از خنجری:
شما منو نگاه کن
قیافه مهم نیست که ،قیافه نقش روی دیواره..
مهم هنره ، مهم جوهره
هم آرایشگرم
هم سربازم
هم خواننده ام
هم مردم دارم
اگه با کاراکترش حال میکنی یه♥ به افتخارش
تعداد صفحات : 54
اطلاعات کاربری
نویسندگان
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
اگه نیاز داشته باشی حاضری دزدی کنی؟D:
آمار سایت
کدهای اختصاصی